از چی بگم برات؟ در حال جنگم بین خودمو افکارم،خودمو احساسات مختلف،خودم و ناامیدی ها و امیدواری ها،قول هایی که به خودم میدم،منمو جنگ با اطرافم. این روزا خیلی تنهام یعنی همیشه تنها بودم از همون اولش فقط فکر میکردم که تنها نیستم نه حوصله ای دارم برای صحبت و نه هم صحبتی که بعد از گفتن حرفات پشیمون نشی حالم خیلی بده اون ارامشی که فکر میکردم باید داشته باشم رو ندارم شایدم همه ی ادما اینطورین نمیدونم تنها چیزی که میدونم اینه که نیاز دارم به تنهایی یه جای خلوت